Tuesday 1 December 2009

ضرورت اعتصاب

ضرورت اعتصاب

ختصر و کوتاه بگوئيم: اعتصاب يکی از ابزارهای مدنی مبارزه برای گرفتن حق است
1) در قوانين فعلی حاکم، اين حق به رسميت شناخته نشده اما در عين حال، در قوانين جزائی کشور، متوقف کردن کار، جرم هم تلقی نشده است.
2) در کشوری که اکثريت قريب به اتفاق حقوق اساسی بشر مانند حقوق مدنی، سياسی، اجتماعی و اقتصادی يا اساساً در قوانين آن پيش بينی نشده و يا مطلقاً توسط نهادهای حکومتی ناديده گرفته می شود، گشتن به دنبال راه های مبارزه در چارچوب قانون کمی فانتزی و کودکانه به نظر می رسد.
3) انسان، حقوقی طبيعی و غيرقابل سلب دارد که با هيچ قانونی نمی توان وی را از آن حقوق محروم کرد. قوانين سلب کننده آزادی ها و حقوق اساسی بشر مستحق لگد کوب شدن توسط مردم هستند.بحث اين اصل در ردای امروزی، سابقه ای هفتصد ساله در علم حقوق دارد و نيز از جنگ جهانی دوم به بعد (پس از دادگاه های نورنبرگ و توکيو) رسماً وارد موازين پذيرفته شده حقوق شده است. به همين ترتيب، مطالبه اين حقوق نيز از هر راه مدنی مانند اعتصاب ولو در قوانين داخلی پيش بينی نشده باشد، از ديد حقوقی مقبول و پسنديده است.
4) هر گونه خسارات ناشی از کسر حقوق، اخراج و امثال آن که ناشی از اعتصاب يا ساير فعاليت های مدنی و سياسی باشد، پس از سرنگونی حاکميت ظلم و جور، در دادگاه های صالح قابل پيگيری است و نه تنها تمام حقوق و مزايا قابل دريافت است، بلکه از باب مسئوليت مدنی مسئولين امر، شخص زيان ديده مستحق دريافت خسارات مادی و معنوی ناشی از تعدی مسئولين خواهد بود. ما اگر زنده بوديم مسئوليت تدوين دادخواست های مربوطه را به طور رايگان برای همه هموطنان خسارت ديده بر عهده خواهيم گرفت. ناگفته نماند که بقای استبداد فاسد حاکم، خود بزرگترين خسارت برای همه ما و فرزندان مان است و به زير کشيدن آن ارزش اين خسارات احتمالی را دارد.
آيا اعتصاب به تدريج از اعتصاب سفيد (نوع ايتاليائی) شروع شود (با اين استدلال که شروع اعتصاب سراسری آمادگی ذهنی لازم دارد و زمينه های آن با ايجاد سازمان دهی در محيط های کار بايد فراهم شود) يا اين که هر چه زودتر و بدون اين دست و آن دست کردن به طور سراسری آغاز شود (با اين استدلال که تعلل باعث پراکندگی نيروها و کاهش انرژی آن ها می شود و بايد کار را يکسره کرد)؟ پاسخ اين سوال در تخصص ما نيست. از جامعه شناسان و سياسيونی بپرسيد که هم علم تجريدی آن را دارند و هم شرايط موجود را بررسی کرده اند. تنها نکته ای که ما به طور روزمره آن را در ميان مردم کوچه و بازار می بينيم اين است که اکثريت قريب به اتفاق منتظرند اين روند شروع شود. ضمناً منتظر اعلام از بالا نبايد بود. جنبش سبز ملک طلق کسی نيست. رهبران آن طيف های مختلف مردم هستند که حول محور دمکراسی جمع شده اند. اين مردم هستند که جنبش و برخی چهره های شاخص را رهبری می کنند و خود اين اشخاص هم با فروتنی به آن اذعان دارند و به همين سبب بين بخشی از جنبش سبز مردم، دارای احترامند. فراهم کردن زمينه ها را از همين الان شروع کنيم. ضمناً 16 آذر را فراموش نکنيم.
تا حرکت نهائی برای به زير کشيدن کودتاچيان دو گام مانده است. برای سناريوهای محتمل تحول، خود را آماده کنيم.
حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران

No comments:

Post a Comment