Sunday 14 August 2011

فعالیت سیاسی+ شهرام هما یون شبکه ما هو اره ای کانال۱=تجارت؟!!!!مـــــــا هستــــــیـــــم


با سلام  به دو ستان گرامی. از امروز ما تصمیم دا ریم دست به یک سر یع افشا گر یها بزنیم. وقبل  از هر چیز با ید به دو ستان 
و سروران گرامی عرض کنم.این به این منظو ر نیست که ما  قصد اختلاف بین گرو ها ی سیا سی دا ریم.چون خیلی از دو ستان سیا سی ما واقعا از همه چیز خو د گذ شتن, و با تمام وجود وارد میان کارزار با جمهو ری اسلا می شدن.که بنده در همینجا دست یک یک انها رو می بو سم.با تمام سختیها و فشار از طرف  جمهو ری اسلامی مقا وت کردن و هیچ سهم خو اهی ندا شتن.ولی در عو ض عد ه ای سود جو خو د را سیا سی جا زده و از این  طریق به تجا رت پر دا ختن.و از همه مهمتر اینکه با عث شدن با کا رها شون هیچ گرو هی نتو نه در مدت این ۳۳سال به نتیجه بر سن.یکی از دو ستان عزیز و گرامی به بنده خرده گر فت که چرا میگو ید در این  مدت کا ری نشده و ایشان از این جمله نا را حت بو دن.او لا باید عر ض کنم دو ست و استاد گرامی صحبت من با همه سیا سیون نبو د .بلکه با عده ای بود که  فکر مناف و سهم خو اهی بو دن.این افراد برای همین  در همه جا با عث می شدن  که نشستها به بن بست بر سه.چون اگر دو ستانی که زحمت کشیده بو دن و این نشستها رو  به نتیجه می رساندن.انها چطو ری می تو نستن تجا رت کنن و به سو دهای کلان برسن.که ما  در او لین کار اقدام خو اهیم کرد به افشا گری این افراد.در این فیلم که بنده گذا شتم شما  خو اهید دید که اقای شهرام هما یون با قا طعیت میگه تجار هست و  شبکه ما هو ار های که دا ره تبلیغی برای
تجا رت ایشان هست حالا قضا وت با شما؟!!!!! و  در قسمت دیگه همین فیلم اقای کا مران اتابکی رو می بینید که با بی ادبی تمام به شهرام هما یون حمله می کنه و هر چی از دهنش در میاد به شهرام هما یون میگه.و در قسمتی دیگه از این فیلم شما اقای بهروز صور اسرافیل رو می بنید که چطو ری به بینده سبکه حمله می کنه .حالا شما قضا وت کنید که ما بیراه گفتیم؟!!!!!!!! لطفا فیلم از دقیقه۲/۱۶ ببینید. و ما فیلم با فر متهای مختلف اماده کردیم که می تو انیم از طریق ایمیل  برای دو ستان ار سال کنیم با سپا س

Thursday 11 August 2011

جهت اطلاع اعضا وهواداران جبهه ملی ایران

جهت اطلاع اعضا وهواداران جبهه ملی ایران
 به استحضار میرساند ، اخیرا بیانیه ای  با امضای شخصی ی چند نفر درمورد 30 تیرمنتشر گردیده   ومتعاقب آن آقایان سالار سیف الدینی وتیرداد بنکدارنقدی برآن نگاشته و در برخی از سایت ها ی اینترنتی تحت عنوان نقد بر بیانیه جبهه ملی ایران منتشرکرده اند.صرفنظر ازمفاد ومحتوای آن  بیانیه ، نوشته مزبور مربوط به سازمان جبهه ملی ایران نبوده است . بیانیه های رسمی جبهه ملی ایران با امضای این سازمان وتوسط روابط عمومی هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران منتشرمیگردد.    و در مورد روز 30 تیرنیزاعلامیه رسمی «سی ام تیرروزنمادین شهدای راه آزادی »  به همین گونه انتشاریافته است .
موجب سپاسگزاری است که این توضیح به اطلاع همگان رسانیده شود .
                                  با احترام – روابط عمومی هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران
                                                                         18 /5 /90

پاسخی به دعوت صدا وسیمای جمهوری اسلامی

پاسخی به دعوت صدا وسیمای جمهوری اسلامی               نوشته علی ضرابی


دیروز از سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی دعوت نامه ای دریافت داشتم که برای بازدید از کشور وضمن دیدار از خویشان وکسان خود از پیشرفتهائیکه دولت جمهوری اسلامی به یمن آزادی و استقلالی  که برای هم میهمنان شما در داخل ترتیب داده شده هم دیدن کنید؟. بیائیم به کجا بیائیم به دیدار کدام خویشان وبستگان خود برویم. که ماهیانه ششصد هزار تومان معادل تقریباً پانصد دلار حقوق دریافت می کنند و چهارصد هزار تومان اجاره خانه میدهد و همسرش برای کمک به زندگانی مرگبارش درب خانه این وآن به کارگری میپردازد و گوشت را کیلویی بیست هزارتومان و نان را هزاروپانصد تومان وبقیه مایحتاج زندگیش را هم به همین منوال باید از بازارتهیه کند. کجا من می توانم خانه این کس وکار بروم وسرسفره آنها بنشینم که به یمن قطع یارانه ها پرداخت ماهیانه برق وگاز وهمه چیز زندگی او یکباره ده برابر شده (ده برابر؟!)
این کس وکاربیچاره من در سیستم گذشته که سیستمی فاسد و دست نشانده وغیردموکراسی بود. زندگانی نسبتاً مناسبی داشت درآمد و گذران زندگی او تا آنجا که بیاد دارم از من بهتربود. من کجا می توانم به دیداراین کس وکاره منی که فقط از او بهتر فکر کرده ام و توانسته ام از آن منجلاب به هرنحوه بوده خود را نجات بدهم ودر هر کجا که زندگی می کنم. خود را با فرهنگ آن دیار عجین کرده ام ومثل همه آنها که ازکشورخارج شده اند لااقل از آزادی و بهره بری از دموکراسی استفاده می کنم. شغلی دست وپا کرده ام و اگر جوان بوده ام به دانشگاهی رفته ام و حقوق من کفاف زندگی ام را می کند فرزندانم به دانشگاه راه یافته اند واز مزایای دانشگاه وفرهنگ وهرنوع آسایشی مثل دیگران بهره مند هستم. من به الونک این کس وکاره فرضی بروم وچه بگویم زیرا میدانم هر سئوالی را که از من بکند من نمی توانم به او پاسخ بدهیم زیرا هرچه به او بگویم موجب افسوس او میشود که او چرا درهمان زمان که من جلای وطن کردم و خود را نجات دادم، وی خود را نجات نداد. البته او هم چیزی ندارد که گفتن آن برای من دوست دیرین، ملال آور نباشد.
آیا می تواند به من بگوید چند مرتبه دختر او را پلیس و یا لباس شخصی ها به مسجد یا کلانتری ها برده اند و آن بدبخت را به تخته شلاق بسته و ته مانده آبروی او را برده اند بگوید، ویا پسرانش را که به دام اعتیاد هم افتاده اند چند بار به زندان برده اند. ویا پسر کوچکتر او را مأمورین نهی از منکر به آنجهت که پیراهن آستین کوتاه پوشیده وبا سروکله ورم کرده به خانه فرستاده اند بگوید. البته من میدانم رفتار و کردارمیهماندارنی که مرا به وطن فلک زده ام دعوت کرده اند.با من بسیار عالی خواهد بود میدانم مرا به رستورانها وهتل هایی میبردند که در امریکا واروپا هم ندیده ام و میدانم در ایام تعیین شده برای اقامت من در وطنم زیباترین های ممکن را در کیش و اصفهان و گردشگاه های دیگر خواهم دید ورفتار مأمورین و خادمین نظام با من تا چه حد محترمانه است.
ما می بینیم و میشنویم که در میهن ما چه می گذرد. گرانی ارزاق عمومی مردم را به فلاکت انداخته است. امنیت تا به آن حد رسیده است که روز روشن به خانه مردم میریزند ومردها را از زن ها جدا می کنند وبا زنان در مقابل همسران و پدر و برادران آنها اعمالی انجام میدهند که نوشتن آن برای من سخت است.
در خیابانها در پارک ها در کوه ها ودر همه جا مأمورین نهی از منکر ویا پلیس های مخفی مردم را کنترل می کنند. اگردختری با پسری خندید ویا روسری او از سرش تا حدی کنار رفته بود او را توقیف و در مقابل مردم حتک حرمت او را می کنند. البته همین رفتار با جوانان آنها را به آنجا می کشاند که از دیوار مردم بالا میروند وبه زنان و دختران تجاوز می کنند. در دانشگاه ها به حدی به دانشجویان پسر و دختر سخت گیری می کنند که دانشجویان و اولیاء آنها وسائل زندگی خود را میفرشند و فرزندانشان را از کشور خارج می کنند. زندانهای ما پر است از دانشجویان ناراضی و نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان.
ما ملت با فرهنگی بوده ایم و هنوز هم هستیم فرهنگ در خون و فکر ایرانی عجین شده است. ما ملتی بوه ایم که گهواره تمدن بشریت را جنبانده ایم، آنوقت سزاوار چنین رفتاری هستیم که هم اکنون حکومت ما به ما روا میدارد؟
ابداً اینطور نیست دین و ایمان یک امر شخصی است. درکجای دنیا با هر گروهی مثلاً با تیم های ورزشی و تورهای دانشجویی آخوندی را هم همراه می کنند که آنها را به وضو ونماز و اذان وا دارد. نمونه ملت ایران همین ها هستند که در خارج زندگی می کنند ودر هرکشوری که هستند افتخارهموطنان خود می باشند نمونه اخلاق و رفتار در بیشتر کشورها ایرانیان هستند و همیشه دانشجویان ایرانی در صدردانشجویان دانشگاه ها قرار دارند تدریس علوم در دانشگاه ها اغلب در اختیار اساتید ایرانی هست.
بزرگترین سازمان تکنولوژی و فضایی جهان ناسا در امریکاست که در صدرآن مهندس فیروزنادری تکیه زده و ده ها دانشمندان دیگر ایرانی این مرکز پیشرفت بشریت را اداره می کنند. هم اکنون دو کالسکه در کره مریخ  به فرماندهی ایرانیان مشغول تحقیقات است.
نشستن این دو کالسکه در کره مریخ برای بشر قابل تصور نبود ولی به یمن دانش و بینش ایرانیان عملی شد وبازده آن را مردم دنیا بخوبی می بینند و خواهند دید.
ایرانیان در سازمانهای درجه اول تکنولوژی جهان مثل گوگل – یاهو، یا ماکروسافت، حرف اول را میزنند یک آباده ای جوان گوگل را سرپرستی می کند. سازمانی که دنیا در اختیاراوست.
وقتی وارد دان تان لوس آنجلس مرکز بزرگ اقتصاد امریکا میشویم مثل اینست که وارد بازارتهران شده ایم همه با هم فارسی صحبت می کنند و بخش بزرگی از بازاراقتصاد جهان را ازهمانجا اداره می نمایند. آنها در اقتصاد امریکا پیش ترازچینی ها حرکت می کنند بخشی از حرکت های بزرگ تکنولوژی در اختیار ایرانی ها هست به جز جناب مهندس نادری که در رأس تکنولوژی جهان قرار دارد. شصت نفر از مقامات ارشد ناسا ایرانیان جوانی هستند که اگر در ایران بودند باید راننده تاکسی یا دلال مواد مخدرمیشدند.
چندسال قبل اتوبوس دانشجویان در راه شیرازبه تهران به دره ای پرت شد و متأسفانه سی ونه نفر دانشجویان ما درآن دره جان دادند و فقط یک نفر ازآنها زنده ماند که کسان او هر طوربود وی را برای ادامه تحصیل به خارج فرستادند و آن دانشجوی بازمانده از سی ونه نفر،هم اکنون خانم دکتر مریم میرزاخانی است که با توفیق در بازکردن یک مسئله مهم فیزیک که دانشمندان شانزده سال از حل آن عاجزمانده بودند بدست و فکرتوانای این دختر جوان ایرانی حل شد. این دختر جوان در ردیف ده مغزمتفکرجهان جای دارد.می گویند هرکس به دانشگاه استانفورد میرود از او می خواهد که عکسی برایش امضاء کند. جناب شیرزاد معاون وزارت اقتصاد هست و خانم عاملی یزدی معاونت وزارت خارجه امریکا را عهده دار هست. ایرانیان با تکیه به هوش و دانش خود همه موفق هستند و برای بردن نام ایرانیان موفق کتابی لازم است. حال مرا دعوت می کنید که چه، پس ازبرگشتن از ایران بیایم به امریکا یا اروپا و یا کشورهای دیگرو برای هموطنان شما تعریف کنم که رفتم میهن عزیزرا دیدم و چه زیبا وهمه مردم در رفاه و غرق در شادی ومکنت هستند؟! واقعاً که زهی خیال باطل. بیائید وبا پول بادآورده نفت که کیسه کیسه به جیب اعراب فلسطین ویا اردن ویا سوریه میریزید. کمی به فکر رفاه صاحبان نفت باشید آنها شب روی طلای سیاه می خوابند روزبنزین را با کوپن آنهم به قیمت امریکا باید تهیه کنند، به فکر بالا بردن سطح زندگی آنها باشید نه به فکربالا بردن قیمت آنچه مورد احتیاج آنهاست. راننده تاکسی لیسانسه را از تاکسی پایین بکشید و شغلی مناسب ارزش تحصیلی او برایش فراهم کنید. کمی آزادی به مردم بخصوص بانوان بدهید.
جاسوسان و چماقداران لباس شخصی را از زندگی مردم دور کنید. شما اگر اندکی آزادی و دموکراسی در کشورما پیاده کنید برای جلب مردم هیچ احتیاجی به دعوت از من و امثال من ندارید به امید اینکه این طوربشود

Thursday 23 June 2011

عقده های برخواسته از حکومت جمهوری اسلامی

مقاله از اقای علی ضرابی

عقده های برخواسته از حکومت جمهوری اسلامی
در این چند روز جنایاتی در کشورما رخ داده که تاکنون در کشور ما ویا هیچ کشوری رخ نداده است. وبه نظرم شما هم نشنیده باشید که عده ای در روز روشن ویا شب تاریک به خانه و کاشانه مردم بریزند و با زور و عنف عمل غیرانسانی و غیرحیوانی جنسی با بانوان آن خانه انجام دهند. البته این چنین اخباری ساختگی به نظرمیرسید ولی من امروز شرح آنرا از زبان دادستان جمهوری اسلامی شنیدم؟ داستان گلستان خود اعلام کرد که متأسفانه عده ای روزگذشته به منزل بانوئی هجوم برده و همه آنها به عنف به آن خانم تجاوزکرده اند ومن دستور پیگیری و پرونده دستگیری مجرمین را دادم. امیدوارم هرچه زودتر مجرمین را گرفته وسزای عمل غیرانسانی آنها داده شود. خبرگیج کننده است و عجیب اینکه در محل دیگری در اطراف کاشمر در روز روشن عده ای از دیوار منزلی که صاحبخانه و میهمان زن ومرد او در آنجا حضور داشته اند وارد شده و زنان را از مردان جدا نموده و بانوان را مورد تجاوزجنسی قرار داده اند. چنین اخباری حیرت انگیز و غیرقابل قبول است ولی متأسفانه حقیقت دارد کمی فکرکنید این بانوان نگون بخت پس از این جنایت درچه حالی میتوانند باشند. بطور قطع همه آنها مرگ را درچنین وضعیتی آرزو دارند این بانوان و همسران و برادران و کسان آنها پس از این واقعه وحشتناک درچه وضعی می توانند باشند؟
منشأ این گونه جنایات کجاست؟ از نظر نگارنده خیلی راحت می توان گفت اعمال و کردارو قوانینی که منطبق با عرف امروز به هیچ وجه منطقی نیست. منشأ چنین جنایاتی می تواند باشد. زمانیکه پسران را که پیراهن آستین کوتاه بپوشند ویا موی سر خود را بطوری که دلشان می خواهد آرایش کنند ویا دختران و بانوانی را که صورت خود را آرایش نرمی نموده اند ویا موی سر آنها از زیر روسری کمی بیرون آمده باید شلاق بخورند و حتک حیثیت آبروی آنها بشود. تاچه حد می تواند برای جوانان عقده ساز باشد آیا یورش به منزل مردم و دست درازی وحتک حرمت ناموس مردم از این عقده ها ناشی نیست؟ چرا چنین اتفاقی در کشورهای اروپایی و حتی در کشورهای مسلمان که زنان آزادی بیشتری دارند و لااقل پلیس و قانون به پوشش آنها کاری ندارد این اتفاقات غیرانسانی رخ نمی دهد.
قوانین ودستورات و فشار غیرانسانی به هر ملتی موجب طغیان ملت ها را فراهم می کند و بدبختانه همه این نارسایی ها از بغض و عقده هایی می باشد که حاکمان خود فریب داده گرفتارآن هستند و دستآورد آنهم بطورقطع زوال آنها خواهد بود

Wednesday 18 May 2011

پیشنهاد شرم آور خاتمی؛ کمپین عذرخواهی از رهبر قاتل


محمد خاتمی رییس جمهور پیشین رژیم در بخشی از سخنان اخیر خود گفته است: "اگر ظلمی شده است که شده است، همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم. اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود، و ملت هم بر ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد."
به گزارش دانشجو نیوز، این سخنان و اشاره خاتمی به "ظلمی که به نظام و رهبری شده" واکنش های فراوانی در فضای مجازی برانگیخته که در زیر به بخشی از آنها اشاره شده است.
نیک آهنگ کوثر در این باره در سایت "خودنویس" نوشته است: "خواندن چند باره این کلمات برای من اندکی دردناک بود. محمد خاتمی، سیاستمداری که مدعی تقلب در انتخابات ۸۸ نشد، و در برابر تقلب در انتخابات ۸۴ سکوت کرد (و به قول مهدی کروبی، درستی انتخابات ۸۴ را تایید کرده بود»، چند ماه به انتخابات مجلس مانده، به میدان می‌آید و خواهان چشم‌پوشی «ظلم»ی است که به رهبری و نظام شده، از مردم هم می‌خواهد که بخشنده باشند...چقدر زیبا! مادر «سهراب اعرابی»! لطفا به خاطر گل روی آقای خاتمی، قتل پسرت را فراموش کن...مادر «ندا»! چرا نظام مقدس را نمی‌بخشی؟ گناه دارند! فرزندان شکنجه شده مملکت! تبعیدی‌ها! آسیب‌دیده‌ها...ای کسانی که یقین دارید این نظام بر شما ظلم کرده! از مقام معظم رهبری پوزش بطلبید و طلب عفو کنید....ای زندانیان سیاسی گناه‌کار! چرا به نظام و رهبری ظلم کرده‌اید؟ خجالت هم حدی دارد! حالا اگر در زندان به شما سخت گذشته، چشم‌پوشی کنید تا ما دوباره به قدرت بازگردیم و شیرینی گاز «عسلویه» را از نو بچشیم..."
در سایت فیس بوک نیز صفحه ای با عنوان "کمپین عذر خواهی از رهبری" آغاز به کار کرده است که تعدادی از کاربران نظرات و درخواست بخشش خود را به اشتراک گذاشته اند.
یک کاربر در همین زمینه نوشته است:" اینجانب ...، برای اشغال بازداشتگاه کهریزک، اوین و حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، واداشتن مامورین به ضرب و شتم اینجانب و درگیر کردن مقامات مسئول در دادگاه انقلاب برای تشکیل پرونده برای این بنده حقیر از مقام معظم رهبری پوزش می طلبم و عاجزانه تقاضا دارم این سرباز ولایت را با عطوفتی که خاض ایشان (معظم له) است، مورد عفو قرار دهند. سایه مقام معظم رهبری بر سر ملت شهید پرور مستدام باد!"
این گونه طنز نویسی ها به فراوان در سایت های مجازی به چشم می خورد.
وبلاگ "جمهوری ایرانی" در مطلبی با اشاره به این که "حالا متوجه می شوم که چرا موسوی و کروبی در حبس اند و خاتمی آزاد" مینویسد: "امروز به ناگاه به یاد بیانیه موسوی در مورد تحولات مصر و تونس افتادم بیانیه ای که در آن موسوی به کنایه خامنه ای را به فرعون تشبیه می کند و میگوید: "فراعنــه زمانی صـــــــــدای ملــــــــت را می شنوند که دیر شده است."
نویسنده این وبلاگ سپس خطاب به خاتمی میگوید: "سید! اگر می خواهی با مردم باشی راه وزیر فرهنگ خودت (عطالله مهاجرانی) را نرو!"
گفتنی است که در فضای مجازی ترانه هایی از خوانندگان و مداحان ایرانی که مضمون "طلب بخش" دارند نیز خطاب به رهبر جمهوری اسلامی به اشتراک گذاشته شده است. 

Saturday 26 February 2011

بسیجی «ناموس»پرست، فائزه هاشمی و جمهوری «الوات» اسلامی..فیلم فو حش دادن بسیجیها به فا ئزه



بسیجی «ناموس»پرست، فائزه هاشمی و جمهوری «الوات» اسلامی..فیلم فو حش دادن بسیجیها به فا ئزه


براستی آن بچه حزب اللهی؛ آن لباس شخصی، بسیجی یا …  که جلوی فائزه را گرفته و به او و پدرش فحاشی می کند، آتش کدام کینه را فرو می نشاند؟ آنطور که از فیلم دو دقیقه و چند ثانیه ای بر می آید، او از چیز خاصی «دفاع» نمیکند. نه خامنه ای، نه احمدی نژاد نه اسلام نه … از هیچکدام از اینها حرفی به میان نیامد. او «حمله» می کند. خوب که به حرفهایش گوش کنید، صدای شکستن بغضی را می شنوید: «مگر بچه حزب اللهی ها مرده اند که…» راز این «حمله» زبونانه و گریه آلود چیست؟ …
مرده باشند که چه؟ فائزه پایش به شاه‌عبدلعظیم باز شود؟ نه، بسیجی اگرچه مرد سالار است و قلمرویش را «ناموس» میپندارد، اما این چیزی نیست که به خاطرش خود را رو در روی فائزه -که «زن»، و پابوس بارگاه عبدالعظیم است – قرار دهد. پس قضیه چیست؟ چرا چارپایه گذاشتن فائزه در جلوی صدا و سیما و سخنرانی او، «ناموس» این جوان حزب اللهی را اینقدر به درد آورده؟ هیزم آتش این «نفرت» از کجا می آید؟
میدانیم که بسیجی نمایشنامه ما قطعا به موهوماتی چون اسلام انقلابی، خامنه ای، ارزشهای انقلاب و امام زمان و … باور دارد، یا دستکم ارادت می ورزد. اما چرا در این «حمله» به فرزند هاشمی، نامی از اینها نمی شنویم؟ آیا این اعتقادات باید مخفی می شدند تا از همنشینی با لغاتی چون «فاحشه» و «بوزینه» یا حتی «هاشمی»! محروم بمانند؟ نه، فراموش نکنید که بسیجی داستان ما، روزهایی مثل 25 بهمن و 10 اسفند که موتورش را روشن می کند و به سمت میدان انقلاب گاز می دهد، «حیدر» را در کنار فحشهایی می نشاند که مو بر تن دختر شهری سیخ میکند. پس قضیه از کجا آب میخورد؟
این پرسشها می تواند تا بینهایت ادامه پیدا کند، اما آنچه که ما را به پاسخ «روشنگر» می رساند، دور از همین پرسشها نیست.
بچه حزب اللهی تصویر شده، دست به «حمله» می زند، اما به خوبی می داند که  خامنه ای، «ارزشهای انقلاب و شهدا» و دیگر موهوماتی که در دل دارد، نمی توانند او را در این «حمله» یاری دهد. پروژه ستردن جمهوری اسلامی از همه اینها –یعنی کاری که موسوی با هوشمندی کرد و میکند- مشروعیت جمهوری اسلامی که پیشتر از این توهمات خودساخته اخذ میشد، را بر باد داده و او را برای حمله به مخالفین و منتقدینش بی سلاح کرده است. بله، هنر موسوی این بود که این تیغ های برنده را از دست زنگیان مست گرفت؛ تا به قول سعید حجاریان، دستشان روی ماشه بلرزد. فریاد فحاشی های آن بسیجی نیز در گلویش شکست.
با این حساب، برای دست زدن به «حمله»، برای «سرکوب» مخالفین، برای خفه کردن صدای منتقدین، چاره ای نمی ماند جز همان شیوه لات بازی: جمهوری اسلامی ابتدا، «جاهل جوانمردی»  بود که اگرچه قمه در مشت پنهان داشته بود،  تسبیح دست می گرفت و جلوی نامحرم چشم را درویش می کرد، اما امروز گزیری ندارد که تسبیح را به صورت دیگری بکوبد و قمه را عریان نگه دارد: یک «لات»، به تمام معنا.
بله، جمهوری الوات اسلامی، زنجیر پاره کرده است. حرم عبدالعظیم که روزی حرمتی می داشت و در جوارش کسی جرات تعرض به نوامیس را نداشت، امروز جولانگاه اراذل و اوباشی شده که نه برای «دفاع» از حرمش، که به منظور «حمله» به مخالفین حکومت «لاتها» و «اوباش» آنجا را منزلگاه خود ساخته اند. در این میان نه «حرم»، نه «امام» نه «شهدا» و نه هیچ چیز سابقا مقدسی سوخت این حمله را فراهم نمی آورد. تنها تعرض به «بوق‌خانه» مبارکه –یعنی همان صدا و سیما- است که اینگونه شعله رو به خاموشی خشم مقدس را –برای مدتی کوتاه- پر فروغ تر میکند.
اما حکایت آن بغض «هنوز» نشکسته. تمام موهومات و خرافاتی که لاتهای بسیجی با توهم زنده ماندن آن به مخالفین «حمله» می کنند، همه آن خرافاتی که به واقع مرده اند، ولی جمهوری اسلامی را سرپا نگه داشته اند، تنها با چیز باسمه ای و مصنوعی چون «تلویزیون» زنده نگه داشته میشوند، وگرنه گفتمانی که در میان مردم جریان دارد، نشانی از «امام»، «شهدا» و … ندارد. از این رو، ناموس بسیجی چیزی نمیتواند باشد جز همان «بوقخانه» تلویزیون. گناه فائزه نیز همین بود که جلوی صدا و سیما، سخنرانی کرده، یعنی نغاره زدن زیر سبیل شاه، یعنی تعرض به ناموس بوق‍‍‌خانه مبارکه! همان صدا و سیمایی که هنوز، 22 سال گذشته از مرگ خمینی، 23 سال بعد از جنگ و … هنوز رسم و رسوم آن دوران را تبلیغ می کنند. بسیجی بدون اینها هیچ است، همانطور که لات بدون «ناموس» اش هیچ نیست.

روزگار لاتبازی تمام شده است، همانطور که دوره «ناموس» پرسی دیرگاهی است که به سر آمده. اما چه هنگام می توان امیدوار بود که این جوجه لاتها، این وارثان خون فاطی؛خواهر قیصر و فرمان، این را بفهمند؟ چه زمانی موهومات دست از سر الوات و اوباش بر خواهند داشت؟

Tuesday 22 February 2011

از شب گذشته، هیچ خبری از وضعیت آقای کروبی و همسرش در دست نیست


ماموران امنیتی دیشب با حضور در منزل مهدی کروبی، تعداد زیادی از کتاب‌ها و اسناد وی را توقیف کردند و به همراه خود بردند. علی کروبی نیز در منزلش بازداشت شده است. نفیسه پناهی، همسر علی کروبی، نیز به همراه او بازداشت و پس از چند ساعت آزاد شد. ماموران برای بازداشت حسین کروبی به منزل او هم مراجعه کرده بودند که به دلیل عدم حضور وی، ناکام...

سایت حزب اعتماد ملی خبر داد که عصر روز گذشته، ماموران امنیتی با حضور در منزل مهدی کروبی، تعداد زیادی از کتاب‌ها و اسناد وی را توقیف کرده و به همراه خود برده‌اند. ماموران همچنین علی کروبی را نیز در منزلش بازداشت کرده‌اند.
به گزارش سحام نیوز، مامورین امنیتی پس از حمله به منزل آقای کروبی، ایشان و خانم کروبی را در اطاق‌های مجزا محبوس کردند و سپس به جست‌و‌جو در منزل پرداختند.
بر اساس این گزارش، ماموران کلیه قفل‌های منزل مهدی کروبی را هم تعویض کرده‌اند.
در این گزارش همچنین تاکید شده که پس از این حادثه و از شب گذشته تاکنون، علی‌رغم تلاش‌های بسیار، هنوز هیچ خبری از سرنوشت آقای کروبی و همسرشان در دست نیست.
از سوی دیگر، گزارش شده که ماموران امنیتی شب گذشته با ورود به منزل علی کروبی، فرزند مهدی کروبی، وی را به همراه همسرش، نفیسه پناهی، بازداشت کرده‌اند.
بر اساس این گزارش، نفیسه پناهی که خواهر سه شهید است، ساعاتی بعد در نیمه‌شب آزاد شده، اما تاکنون از سرنوشت علی کروبی هیچ‌گونه خبری در دست نیست.
علی کروبی، سومین فرزند مهدی کروبی است که در ماجرای ۲۲ بهمن سال گذشته نیز توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر شده و در طی چند ساعت بازداشت، به طور وحشیانه‌ای مورد شکنجه قرار گرفته بود.
ماموران ماموران امنیتی همچنین روز گذشته برای چندمین بار به منظور دستگیری به حسین کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی، به منزل وی مراجعه کردند که به دلیل حضور نداشتن حسین کروبی، در رسیدن به هدف خود ناکام ماندند.

Friday 18 February 2011

پیام سید محمد حسینی - 1 اسفند

خطاب به طرفداران کودتاچیان . سید محمد حسینی کسی که قبل از مهدی اعلام حکومت اسلامی کند دجال و دروغگوست. حکومت دینی از هر نوعی نمی خواهیم

Saturday 12 February 2011

مافیاهای کثیف برای پول، دختران نگوبخت ایرانی را نشانه رفته اند !دخترخانمها احتیاط کنند


مافیاهای کثیف برای پول، دختران نگوبخت ایرانی را نشانه رفته اند
!
دخترخانمها احتیاط کنند
هشدار سازمان همبستگی ملی جو انان ایران-انگلستان
شا خه زنان سوئد
گروههای مافیای زنجیره ای در ایران دختران نگونبخت را شکار کرده و آنان را به امید تحصیل در دانشگاههای اروپا از ایران خارج می کنند. این گروههای مافیایی که در چند استان از جمله گیلان- مازندران- تهران- اصفهان- و شیراز فعال هستند بعد از اینکه طعمه خود را از بین دانشجویان دختر شناسائی کردند تعدادی فرم تحصیل در دانشگاههای آلمان – هلند و فرانسه در اختیار آنان قرار می دهند این گروه مافیایی در خصوص هزینه تحصیل در اروپا هم به طعمه های خود می گویند شما بایستی بعد از ورود به کشور مقصد پاسپورت – ویزای توریستی و الباقی مدارک را تحویل رابط ما دهید و سپس به عنوان پناهنده سیاسی خود را به پلیس آن کشور معرفی نمایید در این صورت شما با هزینه دولت کشور مقصد به دانشگاه خواهید رفت. این در حالیست که چنین موضوعی به هیچ عنوان در اروپا صحت ندارد و ایرانیهای بسیاری هستند که سالیان سال در جستجوی اجازه اقامت بلاتکلیف رها شده ان
بنا به گزارش رسیده از ایران: این گروههای مافیایی و شبکه های گسترده قاچاق انسان به ویژه دختران و زنان به اروپا با دریافت مبلغی بالغ بر 6الی 10 میلیون تومان از این دختران نگون بخت آنها راهی اروپا می کنند.این دختران و زنان نگونبخت بعد از ورود به اروپا طبق نقشه قبلی مدارک خود را به رابط شبکه های مافیایی تحویل می دهند و سپس به عنوان پناهنده سیاسی خود را به پلیس معرفی می نمایند.این دختران نگون بخت ایرانی بعد از اینکه مصاحبه و دیگر اقدامات پلیس در موردشان به اتمام می رسد به خانه پناهجویی منتقل می گردند تا درخواست پناهندگی آنان مورد رسیدگی قرار گیرد.این موضوع فرصت مناسبی در اختیار شبکه های مافیایی قرار می دهد تا به سراغ این دختران بروند و قبل از اینکه اثر انگشت و اینکه مشخص شود آنان بطور مجاز وارد کشور مربوطه شده اند از کامپیوترهای کشور فوق دربیاید آنان را وارد شبکه تن فروشی کنند و از کنار آنان پول های سرسام آوری بدست آورند. حتی بسیاری از این دختران بعد از اینکه اطلاعات ورود آنان از کامپیوترها در می آید و دولت کشور مربوطه به درخواست آنان پاسخ منفی می دهد به طور سیاه نگهداری می شوند و بعضاً از این کشور به آن کشور جابجا می شوند
سازمان همبستگی ملی جو انان ایران -انگلستان شا خه زنان سوئد اعلام می کند که عزیز ان ایرانی گول این گرو های ما فیا ئی رو نخو رن و زند گی خو د را نا بود نسا زند.
دبیر او ل سازمان همبستگی ملی جو انان ایران -انگلستان شا خه زنان سوئد
حمیده لیا قی

Friday 11 February 2011

كتك خوردن يك مزدور انتظامي توسط جوانان خشمگين اصفهاني


آژانس ايران خبـــــــــــــر:روز چهارشنبه ساعت سه بعد ازظهر جوانان اصفهان درميدان ارتش با مأموران سرکوبگر انتظامی که مشغول اذیت و آزار یک دختر و پسر جوان بودند درگیر شدند و یک افسر نیروی انتظامی را كتك زدند .
هنگامی که مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی قصد دستگیری یک دختر و پسر جوان را داشتند دهها جوان بازداشت شده توسط این مأموران که داخل یک اتوبوس بودند و مردمی که شاهد این صحنه بودند مزدوران انتظامی راهوكردند , مردم فرياد ميزدنند «نیروی افتضاحی برو گمشو». یک افسر انتظامی قصد حمله به مردم را داشت اما مردم خشمگین او را به‌شدت كتك زدند . در بحبوحه درگیری، همه بازداشت‌شده‌ها فرار کردند.